طراحی وب سایت مادر هم مادرای قدیم - کوهپایه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] هیچ بى‏نیازى چون خرد نیست ، و هیچ درویشى چون نادانى و هیچ میراثى چون فرهیخته بودن و هیچ پشتیبان چون مشورت نمودن . [نهج البلاغه]

مادر هم مادرای قدیم

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 90/6/10 6:42 عصر


چند متر مانده بود که برسم به ماشینم که خانم از ماشینش که آن را دوبله کنار ماشینم پارک کرده بود، پیاده شد. جای خواهرم باشد (هر چند خدا نکند!) روسر‌‌ی‌اش مدلی بود که موها را از عقب و جلو به آفساید برده بود... مانتویش که چند هزار پا از زانو ارتفاع داشت... احتمالا نمایندگی چند تا از کارخانه‌های لوازم آرایش را هم به عهده داشت...

خلاصه تا آمدم بگویم: "خانم لطفا ماشینتون رو بردارین" وارد بانک شد. نزدیک ماشین که رسیدم، دیدم دختر نوجوانی تو ماشین نشسته. گفتم: دخترم می‌ری به آبجیت بگی، بیاد ماشین رو ور داره من عجله دارم؟

- حاج‌ آقا مامانم رو می‌گی؟

کمی مکث کردم. گفتم: آره.

از ماشین پیاده شد...

با خودم گفتم: مادر هم مادرای قدیم (و البته خیلی از مادرهای امروز).


مادر







کلمات کلیدی : مادر، آبجی، روسری، مانتو، آرایش